English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1978 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
modernly U بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brilliantly U چنانکه برجسته باشد
inviolably U چنانکه سزاوارحرمت باشد
pitfully U چنانکه سزاوارنکوهش باشد
culpably U چنانکه سزاوارسرزنش باشد
meetly U چنانکه در خور باشد
medially U چنانکه درمیان باشد
objectiveness U چنانکه در خارج معقول باشد
commendably U چنانکه شایان ستایش باشد
sanguinarily U چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
pleasingly U چنانکه خوش ایند باشد
inviolately U چنانکه بی حرمت نشده باشد
laboriously U ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
paradoxically U چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
contemptibly U چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
nutritively U چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
nutritiously U چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
maritally U چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
adorably U چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
picturesquely U چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
accordantly U بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
pontifically U چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
portentously U چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
enacting clauses U موادیکه مقر رات تازه دربرداشته باشد
reflexively U چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
classically U بسبک
orientally U بسبک شرقی ها
romanesque U بسبک رومی
in a narrative style U بسبک داستان
gothicize U بسبک گوتیک در اوردن
verslibre U شعر بسبک نوین
gothicize U بسبک گوتیک در امدن
japanize U بسبک ژاپنی در اوردن
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
new blood <idiom> U جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
enactory U دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
doric U بسبک معماری قدیم یونان
japanize U بسبک ژاپونی تزئین نمودن
acapella U اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
iambize U اشعار هجایی بسبک وتدمجموع ساختن
gilded youth U جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
pagodas U ساختمان بسبک مخصوص چین و ژاپون پاگودا
pagoda U ساختمان بسبک مخصوص چین و ژاپون پاگودا
new coined U تازه بنیاد تازه سکه زده
symbolist U نویسنده یاهنرمندی که بسبک سمبولیک اثاری خلق میکند نمادگر
newlywed U تازه داماد تازه عروس
hobbledehoy U کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
as U چنانکه
how U چنانکه
in the event that U چنانکه
so that U چنانکه
permissively U چنانکه مخیرسازد
pinchingly U چنانکه فشاراورد
so to speak U چنانکه گویی
gratifyingly U چنانکه خوشنودسازد
as it deserves U چنانکه باید
admissibleness U چنانکه روا
coordinately U چنانکه یکجورباشد
proper U چنانکه شایدوباید
expressively U چنانکه مقصودرابرساند
prettily U چنانکه زیبانماید
as is well known U چنانکه مشهور
dilatorily U چنانکه پرشود
cresuendo U چنانکه صداخردخرد
insolubly U چنانکه اب نشود
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
ionic U وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
meaningly U چنانکه مقصودرا برساند
comme il faut U چنانکه باید وشاید
inexcusably U چنانکه نتوان معذوردانست
gratifyingly U چنانکه خوشی دهد
effusively U چنانکه گویی بریزد
inexpressively U چنانکه مقصودرا نرساند
irrecoverably U چنانکه بهبودی نپذیرد
decrescendo U چنانکه صداخردخردضعیف شود
invulnerably U چنانکه زخم برندارد
pliably U چنانکه بتوان خم کرد
meetly U چنانکه باید و شاید
invisibly U چنانکه دیده نشود
decreasingly U چنانکه روبکاهش گذارد
according as چنانکه بدان سان که
according to his version U چنانکه او شرح میداد
fitfully U چنانکه بگیردوول کند
convincingly U چنانکه متقاعد کند
funnily U چنانکه خنده اورد
gruesomely U چنانکه وحشت اورد
passably U چنانکه بتوان پذیرفت
heliocentrically U چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
privatively U چنانکه نفی یا استثناکند
prettily U بخوبی چنانکه باید
interminably U چنانکه تمام نشود
permissively U چنانکه اجازه بدهد
inadmissibly U چنانکه روایاجایز نباشد
perniciously U چنانکه زیان اورد
opprobriously U چنانکه رسوایی اورد
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
inseparably U چنانکه نتوان سوا کرد
as is well known U چنانکه همه کس بخوبی میدانند
causatively U چنانکه دلالت برسبب نماید
immovably U چنانکه نتوان جنبش داد
euphoniously U چنانکه بگوش خوش ایندباشد
extraneously U چنانکه وابسته بموضوع نباشد
fadelessly U چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
hereditably U چنانکه بتوان ارث برد
epidemically U چنانکه همه جاسرایت کند
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
intangibly U چنانکه نتوان احساس کرد
intangibly U چنانکه نتوان درک کرد
intelligibly U واضحا چنانکه بتوان دریافت
irrefragably U چنانکه نتوان تکذیب کرد
inexpressively U چنانکه زبان دار نباشد
inexpressibly U چنانکه نتوان بیان کرد
engagingly U چنانکه سرگرم یامشغول کند
inexhaustibly U چنانکه تهی یاتمام نشود
onerously U چنانکه مستلزم انجام تعهدی
pestilently U چنانکه برای اخلاق مضرباشد
retroactively U چنانکه شامل گذشته شود
perplexingly U چنانکه گیج یا حیران سازد
piquantly U چنانکه دهن رامزه بیاورد
perceptibly U چنانکه بتوان درک کرد
practicably U چنانکه بتوان اجرا نمود
peerlessly U چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
assumably U چنانکه بتوان فرض کرد
presentably U چنانکه بتوان پیشکش کرد
prepossessingly U چنانکه جلب توجه نماید
grandiosely U بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
interchangeably U چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
inappreciably U بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
organically U چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
invidiously U چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
exhaustively U چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
persuasively U چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
illustratively U چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
to kick over the traces U لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
pardonably U چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
sententiously U چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
inscrutably U چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
functionally U چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
incommunicably U چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
penitentially U چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
inerrably U چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
changeably U چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
colourably U چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
admissibly U بطور قابل قبول چنانکه روا
cogently U چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
adequately U باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
flowerily U چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
movably U چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
relevantly U بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
indefeasibly U بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
to eat humble pie U پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
indescribably U چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
inextricably U چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
commensurably U چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
implacably U از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
discreditably U چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
corrigibly U چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
accountably U بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
retrospectively U چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
officinal names of drugs U نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
attributively U بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند
irreversibly U چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
irremissibly U چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
impalpably U چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
irreclaimably U بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
opaquely U چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
inaccessibily U بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
ineradicably U بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
rough handling of a thing U گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
green U تازه
greenest U تازه
up-to-date U تازه
young U تازه
new fashioned U تازه
brand new U تر و تازه
newfashioned U تازه
newest U تازه
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
2purchase off the registry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com